چشم انتظار کوچه ها....
|
|
شبی غمگین شبی بارانی و سرد
مـرا در غربـت فـردا رهـا کـرد
دلــم در حســرت دیـدار او مـاند
مـرا چشــم انتـظار کــوچه ها کــرد
بـه مــن گفـت تنهـــــایی غـریب اسـت
ببیـن ایـن غربـتش با مـن چـه هـا کـرد
تمــام هستــی ام بــودو نـدانسـت
که در قلبـم چه آشــوبی به پـا کرد
او هرگـز شـکستن را نفهمیــد
اگر چه تا ته دنیـا صدا کرد...
نظر یادتون نره لطفا
نظرات شما عزیزان:
|
چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, |
|
|
|